اول تیر
هرلحظه بهانه تو رو میگیرم هرلحظه با نبودنت درگیرم حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی من یکطرفه برای تو میمیرم طاها جان پسر گلم امروز روزیه که بابا سعید موهاتو زدو کچلت کرد اولش میترسیدی وگریه میکردی بعد با کلی شکلک دراوردن فهمیدی ترس نداره شروع کردی با موهات به بازی کردن حسابی بهت خوش میگذشتعزیزم وقتی بزرگ شدی این مطالب رو می خونی بدونی که مامان وبابا خیلی دوست داشتن که این کارو باهات کرد بابایی خیلی دوست دارهبوووووووووووس